یا میشود گلایه کنم یا نمیشود
اینک سلام حضرت عیسی تر از مسیح
لطفت نگو که شامل ماها نمیشود
ای من فدای پنجره فولاد چشمهات
از بغض من چرا گرهی وا نمیشود؟
یوسف ترین عزیز !مرا تا خودت بخوان
هرچند این غریبه زلیخا نمیشود
امضا:کسی که با همه ی ریزنقشی اش
در بیکران چشم شما جا نمیشود
شعر از :مریم اخوان طاهری
زندگینامه امام رضا(علیه سلام)...
برچسب : نویسنده : zamene-ahoo96 بازدید : 50
برچسب : نویسنده : zamene-ahoo96 بازدید : 64
برچسب : نویسنده : zamene-ahoo96 بازدید : 59
برچسب : نویسنده : zamene-ahoo96 بازدید : 72
برچسب : نویسنده : zamene-ahoo96 بازدید : 77
برچسب : نویسنده : zamene-ahoo96 بازدید : 77
طاقت نیاوردم. جلو رفتم و سلام کردم. به خاطر مسافرت و این که قرار بود امام به جای مأمون در آینده خلیفه شود، به ایشان تبریک گفتم، امّا با دیدن اشک امام، دلم گرفت. سکوت تلخی روی لب هایم نشست. امام فرمودند:
«خوب مرا نگاه کن!... حرکتم به سوی شهر غربت است و مرگم هم در همان جاست... سجستانی!... بدن من در کنار قبر هارون پدر مأمون دفن خواهد شد».
برچسب : نویسنده : zamene-ahoo96 بازدید : 66
برچسب : نویسنده : zamene-ahoo96 بازدید : 55
یا حق
هنوز حال و هوایی داشتم
هنوز حس گدایی که داشتم
برای گمشده ها یک چراغ روشن کن
نیاز به راهنمایی داشتم
همان گدای قدیمی که داشتی داری
همان رضایی که داشتم
برچسب : نویسنده : zamene-ahoo96 بازدید : 63
برچسب : نویسنده : zamene-ahoo96 بازدید : 38